بیوگرافی و زندگینامه شاپور اول
بیوگرافی و زندگینامه شاپور اول
شاپور یکم (با املای پهلوی کتیبهای: sh h p w h r y و تلفظ:شَهپُهْر) شاهنشاه ایران و انیران، دومین شاهنشاه ساسانی و فرزند اردشیر بابکان است. از ۲۴۱ تا سال ۲۷۱ میلادی، به عنوان شاهنشاه ایران سلطنت کرد.
در سکههای اردشیر، تصویر شاپور، به عنوان نایبالسلطنه، درج شدهاست. وی از شاهان بزرگ ساسانی محسوب میشود. او بیشاپور کازرون را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد.
آغاز پادشاهی
پادشاهی شاپور در واقع از اواخر پادشاهی پدرش آغاز شد چرا که اردشیر پس از فتح هترا سلطنت را به پسر واگذاشت و خود کناره گرفت. شاپور حدود سال ۲۰۰ میلادی به دنیا آمده بود و هنگام آغاز پادشاهی حدود چهل سال داشت. البته در آغاز با آنکه عنوان شاهنشاه داشت ولی به احترام پدر تاجگذاری نکرد و پس از درگذشت پدر این تشریفات را انجام داد. سقوط شهر هترا طبق روایتهای شرقی به دلیل رعنایی شاپور و هوسبازی دختر حاکم شهر صورت پذیرفت. شاپور پدرش را در جنگها همراهی میکرد و بدین گونه برای نبرد تجربه میاندوخت و به راستی این کار موفقیتهای آینده او را در برابر رومیان تضمین کرد.
جنگ اول با روم و سرکوب شورشهای داخلی
در سال ۲۴۳ گوردیانوس امپراتور روم به میان رودان حمله کرد اما در ناحیهای به نام میسیک در کنار رود فرات از شاپور شکست خورد و به دست وی کشته شد بعدها شاپور شهری به نام پیروزشاپور در آنجا بنا کرد. در سال ۲۴۴ فیلیپ عرب یا مارکوس یولیوس فیلیپوس مجبور به بستن پیمانی با ایران شد که بر اساس آن ارمنستان به ایران واگذار شد و مقدار کلانی سکه زر به عنوان غرامت بالغ بر پانصد هزار دینار به ایران پرداخت شد.
در فاصله چند سالی که روم با مشکلات داخلی خود درگیر بود شاپور فرصت یافت سامانی به اوضاع داخلی بدهد. طبق نوشته تاریخ اربل "شاپور با خوارزمیان و مادیهای کوهستانی جنگید و آنها را در جنگی شدید مغلوب ساخت از آنجا به سرکوبی گیلها و دیلمیان و اهالی گرگان که در کوهستانهای دور دست ساحل دریای خزر مسکن داشتند تاخت." به موجب مندرجات کتاب پهلوی شهرستانهای ایرانشهر، بخش پانزدهم، شاپور هم چنین در خراسان یک پادشاه تورانی، پهلیزک نام را مغلوب کرد و کشت و در محلی که جنگ رخ داده بود شهر مستحکم نیو شاپور(نیشابور) را بنا کرد. در کعبه زرتشت اشارت هست بر اینکه شاپور سرزمین ارمنیان، گرجیان، آلبانیان را با مردان سپاه خویش درنوردید. اردشیر به لقب شاهنشاه ایران قناعت کرده بود ولی شاپور پس از این فتوحات در کتیبهها لقب مجللتر "شاهنشاه ایران و انیران" را برگزید.
جنگ دوم با روم
این جنگ، از ۲۵۸ تا سال ۲۴۴ میلادی بطول انجامید. مسئلهٔ ارمنستان شاپور را دوباره با روم، درگیر کرد چرا که روم با وجود تعهد در عدم مداخله، نمیتوانست با خونسردی شاهد الحاق این سرزمین به قلمرو حریف دیرینهٔ خویش باشد. خسرو بزرگ پادشاه ارمنستان که در ماجرای گوردیانوس بر ضد ایران با روم همکاری کرده بود، بر اثر یک توطئه داخلی که ظاهراً شاپور هم در آن دستی نامرئی داشت، کشته شد. پس از وی شاهزادگان و بزرگان ارمنستان خود را فرمانبردار شاپور خواندند و شاپور پسر خویش هرمز اردشیر را به نام ارمن شاه، فرمانروای ارمنستان کرد اما اقدام رومیان، در پناه دادن به تیرداد، پسر خردسال خسرو، مایهٔ ناخرسندی شاپور شد و امپراتور روم گالوس نیز از پرداخت باقیماندهٔ غرامت یا در واقع باجی که فیلیپ، آن را تعهد کرده بود، نیز خودداری کرد، بنابراین بهانهای به دست شاپور افتاد تا به روم حمله کند و در باربالیسوس حدود میانه فرات شصت هزار نفر از سپاهیان رومی را نابود کرد و حدود ۳۷ شهر رومی در سوریه و کاپدوکیه (ارمنستان روم) در طی این جنگها تسخیر یا غارت شدند.
جنگ سوم با روم
بالاخره لزوم مقابله با این تاخت و تازها، والریانوس امپراتور سالخوردهٔ روم، را واداشت تا با نجات دادن نتاکیه، روم را از تهدید شاپور برهاند. والرین مثل امپراتور قبلی خود دسیوس (دقیانوس) در تعقیب و آزار مسیحیها اهتمام زیادی داشت. والریانوس، امپراتور روم، پسرش را به غرب فرستاده و خود برای مقابله با ایرانیان راهی شرق میشود. وی به سال ۲۵۷ میلادی موفق به باز پس گیری انتاکیه شده ولی دو سال بعد پیش از مواجهه با شاپور در اثر طاعون بسیاری از لژیونهای خود را از دست میدهد و در نهایت چندی بعد، در اواخر سال ۲۵۹ یا اوایل ۲۶۰ در جنگ اِدِسا، در ترکیه فعلی و شمال انتاکیه در کشور خود، از شاپور شکست خورده، اسیر شد. به دنبال اسارت او تعداد زیادی از همراهانش که به قول شاپور، شامل صاحبمنصبان، سناتورها و سرداران روم میشد نیز به اسارت افتادند. روایتهای به جا مانده که از استفادهٔ مهندسان رومی، در بنای شهرها و ساختن بندها در کارون حکایت دارد.
شاپور به افتخار این پیروزی دستور حک پیکرهای عظیم، در دل کوه رحمت، در نقش رستم و بعداز آن در شهر بیشاپور را داد که وی را پیروزمندانه نشسته بر اسب، نشان میدهد، در حالی که مچ دست امپراتور والریانوس را به نشانه اسارت در دست گرفته، و فیلیپ عرب را نشان میدهد که به نشانه تسلیم در برابر وی، زانو زده و خراجگذار امپراطوری ساسانی گشتهاست. اسیر شدن والریانوس اثر غریبی در دنیای آن روز کرده و در انظار عالم، بر عظمت و ابهت خاندان ساسانی فوقالعاده افزود. این واقعه بینظیر، افسانهٔ آسیب ناپذیری روم را بک بار دیگر بی بنیان نشان داد. مسیحیان این اسارت را عقوبت الهی در حق دشمن ستمکار خویش خواندند و راجع به رفتار اهانت آمیز شاپور در حق او مبالغه کردند تا سرنوشت او را بیشتر عبرتانگیز نشان بدهند.
واقعه اُذینه
شاپور پس از تاخت و تاز در سوریه و کاپدوکیه قصد بازگشت به ایران نمود و در حین مراجعت به دلیل غرور و تحقیر اذینه امیر عرب، که حکمرانی شهر پالمیر واقع در صحرای شام را داشت، مورد حمله وی قرار گرفت. این شهر مرکز تجارت شرق و غرب بود. درباره موفقیتهای اذینه در این موقع بیشک تاریخ نویسان گزافگویی بسیار کردهاند. اینکه شاپور توانست غنایم فراوان به همراه اسیران جنگی رومی بسیار با خود به ایران بیاورد نشان میدهد که در روایات مربوط به حمله اذینه عرب بر او تا چه حد باید مبالغه رفته باشد. اما او به هر حال اذینه چند سال بر سوریه و قسمت عمده ایالات رومی آسیا قدامی تسلط داشت و گرچه به ظاهر دست نشانده روم بود ولی در حقیقت کم و بیش استقلال داشت و از طرف گالینوس قیصر روم به لقب امپراتوری نائل شد. ایرانیان بدون هیچ نتیجهای تا سال ۲۶۵ جنگ خود با پالمیر را ادامه دادند تا اینکه اذینه به قتل رسید، زن او به نام زینب (زنوبی) به همراه پسرش وَهب اللات، زمام امور را در دست گرفت. وَهب اللات میخواست در مقابل رومیان مستقل شود در سال ۲۷۱ خود را اگوستوس خواند. آنگاه اورلین قیصر روم لشکر نیرومند به پالمیر کشید و پس از مقاومت دلیرانهای که زینب نمود، شهر سقوط کرد و ویران شد زینب سعی کرد به ایران بگریزد ولی موفق نشد و رومیان او را گرفتند و به روم بردند. اکنون خرابههای عظیمی باقی است که از جلال و شکوه این دولت ناپایدار حکایت میکند.
در بارهٔ اذینه در لغت نامه دهخدا چنین آمدهاست که:
اذینه. [ اُ ذَن َ ] (اِخ) ابن سمیدع. نام یکی از ملوک عمالقه شوهرزنوبیا (یا زینب) و او در اواسط مائه ٔ سوم حکمران تدمر بود. و با مدد رومیان دو بار بر سپاهیان شاپور ذوالأکتاف (درست آن شاپور یکم است نه شاپور ذوالاکتاف) غالب آمد و سپس به تحریک زن خویش زنوبیا به رومیان اعلان جنگ کرد و هم باز به تفتین زنوبیا بدست پسر یا خال او بقتل رسید. (از قاموس الأعلام ترکی).
پدید آمدن مانی
از وقایع مهم سلطنت شاپور، پدید آمدن مانی است که مذهبی آورد و در سال ۲۴۲ میلادی، هنگام تاجگذاری شاپور، اصول آن را در ملأ عام بیان کرد. مانی از نجبای ایران بود. دعوت مانی از آغاز پیشرفت عظیم داشت. گویا مانی از هنگام پادشاهی اردشیر مورد توجه شاپور بوده بود. بنا به روایات دیگر دوتن از برادران شاپور به او گرویده بودند. در آغاز شاپور نسبت به مانی ابراز همدلی و یاری میکند و به همین سبب مانی یکی از کتابهای خود را به افتخار شاپور، شاپورگان مینامد. به گفته یعقوبی این ارتباط ده سال دوام مییابد ولی پس از آن مانی مغضوب شده از کشور اخراج میشود و به مدت ده سال در مناطق آسیای مرکزی و هندوستان سرگردان میشود.
کشورداری شاپور
شاپور پل باستانی در دزفول (که هنوز عبور و مرور بر روی آن ادامه دارد) و سد شادروان را که از سنگ خارا ساخته شده، در رود کارون در شوشتر بنا کرد و مهندسین و اسرای رومی را به ساختن آن واداشت. شهر شاپور را در نزدیکی کازرون در فارس بنا کرد که خرابههای آن باقی ماندهاست. بنای نیشابور را در خراسان و گندی شاپور را در خوزستان نیز به او نسبت میدهند.
مؤرخین گرجستان مینویسند که شاپور، مهران پسر خود را، به سلطنت گرجستان فرستاد. مهران، سلسلهٔ سلاطین خسروی را، در آنجا تأسیس کرد و بعد میسحی شد.
به فرمان شاپور رونوشتی از اوستا در آتشکده آذرگشسپ در شیز نهادند. در زمان اردشیر یکم آتشدان روی سکهها بر روی یک سه پایه فلزی واقع شده و آتش مقدس در حال اشتعال، در بالای سه پایه نمودار است اما در زمان شاپور آن سه پایه از بین رفته و آتشدان بصورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده که در دو طرف آتشدان دو تن با عصا یا نیزهٔ بلند ایستادهاند و این نوع سکه در شاهان ساسانی، بعد از شاپور نیز بدون تغییر دیده میشود.
نبردهای شاپور اول شاهنشاه ساسانی با روم
دکتر کاوه فرخ
برگردان: حسام الدین شافعیان
ساسانیان (حکومت: ۶۵۱-۲۲۶ م) کشور خود را «سرزمین آریاییان» یا «ایرانشهر» میخواندند
و این امر به روشنی در خطوط یکم تا ششم متن پهلوی کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت دیده میشود.
شاپور یکم (حکومت: ۲۷۲-۲۴۱م) تاج و تخت شاهنشاهی ساسانیان را از پدرش اردشیر بابکان
(حکومت: ۲۴۱-۲۲۴ م) دریافت کرد.
شاپور از همان اولین روزهای قیام اردشیر در پارس تا نبرد با الکساندر سوروس امپراتور رومی در کنار پدر شرکت داشت. شاپور قابلیتهای جنگاوری خود را به خوبی اثبات کرد و خیلی زود دستاوردهای نظامیاش از پدرش نیز فراتر رفت. اولین اقدام نظامی شاپور به عنوان شاهنشاه تسخیر شهر هترا بود که تا کنون در برابر ارتشهای نیرومند رومیها و اردشیر ساسانی ایستادگی کرده بود. شهر دژ مانند نصیبین نیز در ۲۴۱ میلادی (یا شاید در دوران اردشیر در ۲۳۸ میلادی) فتح شد. استراتژی شاپور این بود که با اسواران خود به سرعت به سمت شهر رفته و شهر را محاصره کند. شکست دادن مدافعان سرسخت نصیبین کار سادهای نبود ولی بالاخره بعد از اینکه ایرانیان شکافی در دیوار مستحکم شهر ایجاد کردند آنها را وادار به تسلیم کردند. سقوط نصیبین به شاپور این امکان را داد تا به سوریه یورش برده و انطاکیه و حران (کرهه) را تصرف کند(Zarrin» kub ، ۲۰۰۲، p. ۱۹۳)
تلاش گوردیان سوم برای شکست شاپور اول
امپراتور جوان رومی گوردیان سوم (حکومت: ۲۴۴-۲۳۸ میلادی) به سرعت برای بازیابی موقعیت رومیان در خاورمیانه و نابودی شاپور وارد عمل شد. وی پس از برخی موفقیتهای اولیه برای شکست نهایی شاپور از رود فرات گذشت. از این به بعد دو نسخه از ماوقع در دست است.
نسخه اول آن است که منابع یونانی-رومی زیادی از جمله امیانوس مارسلینوس (XXIII، ۵، ۱۷)، فستوس (Brevarium، ۲۲، p. ۶۴، ۲-۷) و جوردینس (Historia Romana، ۲۸۲، p. ۳۶، ۲۷-۳۱) روایت
میکنند گوردیان و شاپور در نبرد نهایی روبروی هم قرار گرفتند و گوردیان در آن پیروز شد ولی سپس به دست فرمانده گارد محافظان خود فیلیپ عرب کشته شد. این نسخه «رسمی» واقعه را تا کنون در غرب تدریس میکردند تا اینکه اخیرا پژوهشهای باستانشناسی و ترجمه منابع بیشتری به انگلیسی نسخه دیگری از این وقایع به دست داد.
باور عمومی بر این است که گوردیان سوم پس از چند موفقیت اولیه، در نبرد مقابل شاپور کشته شد
اوراکولا (XIII، ۱۳-۲۰) و زوسیموس (III، ۳۲. ۴) به روشنی بیان میکنند که گوردیان در نبرد نهایی در برابر شاپور شکست خورده و کشته شد. این گزارشها که عمدتا هم نادیده گرفته میشوند با شواهد باستانشناسی در سنگ نگاریهای بیشاپور در ایران انطباق میکند. در این سنگ نگاریها گوردیان را میبینیم که در زیر پای اسب شاپور لگدمال شده است. جالب اینجاست که سدرنوس مینویسد «او [گوردیان] پس از سقوط از اسب خود کشته شد…» (I، p. ۴۵۰-۴۵۱، I، ۱۱-۱۲). نوشتاری در تایید پیروزی شاپور در سنگ نبشتههای شاپور به چشم میخورد که در آن به روشنی اعلام میکند در میسیکه (الانبار امروزی) شمال تیسفون به گوردیان شکست سختی وارد آورد. سنگ نبشته شاپور در نقش رستم اعلام میکند «در» میسیکه «در آسورستان نبرد سختی در گرفت و «قیصر گوردیان» کشته شد و ما سپاه رومیان را نابود ساختیم».
ظاهر احتمالی شاپور اول در نبردهایش برابر رومیان در قرن سوم میلادی. در قرن ششم میلادی یا پیش از آن شمشیر پهن از رده خارج شده و تنها در تشریفات به کار می رفت.
فیلیپ عرب
پس از شکست گوردیان در میسیکه فیلیپ عرب (۲۴۹-۲۴۴ م) امپراتور روم شد. اولین اقدام فیلیپ عرب پس از امپراتور شدن بستن پیمان صلح با شاپور بود که منابع رومی از آن به عنوان «ننگینترین صلح» (Zosimus، III، ۳۲. ۴) یاد میکنند. مطابق سنگ نبشته کعبه زردشت فیلیپ ۵۰۰۰۰۰ دینار طلا به عنوان غرامت پرداخت تا بقایای ارتش شکست خورده گوردیان سوم را به سلامت از میسیکه به روم بازگرداند. رومیان همچنین از اینکه فیلیپ ارمنستان و میانرودان را به شاپور واگذار گرد ناخرسند بودند (Zonaras XII، ۱۹، p. ۵۸۳، ۱-۵). اقدام شاپور برای تغییر نام میسیکه به «پیروز شاپور» تنها به تحقیر شدن رومیان افزود.
امپراتور رومی، فیلیپ عرب برای جبران عقد «پیمان صلح ننگین» با شاپور اول تلاش کرد وقتی اسواران (سواره نظام زبده ساسانی) به خاطر نبردهایی در شمال و شرق کشور دور شده بودند به ایران ساسانی یورش برد. هنگامی که شاپور اول بازگشت فیلیپ و نیروهای رومی را در هم شکست
این قرارداد تحقیر آمیز بسیار برای رومیان تلخ و غیر قابل تحمل بود. فیلیپ شرایط قرارداد خود با شاپور را زیر پا گذاشت و در زمان مناسب دوباره به ارمنستان و میانرودان لشکر کشید. فیلیپ حمله خود را درست در زمانی به اجرا درآورد که شاپور درگیر نبردهای خود در شمال و شمال شرقی ایران بود تا همپیمانی باقی مانده مادها ، خوارزمیان، کوشانی ها ، گیل ها و دیلمیان را به دست بیاورد. در هنگام این نبردها بود که شهر “نوشاپور” در خراسان در شمال شرقی ایران بنا شد.
آشکار است که این زمان بندی فیلیپ ساسانیان را غافلگیر کرد. اندکی بعد ساسانیان ضربات خود را وارد آوردند. شاپور که نبردهای خود در شمال و شمال شرقی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود با سپاه خود به غرب بازگشت. این در حالی بود که او حالا پیاده نظام برجسته دیلمیان را در کنار سواره نظام خود داشت.
روم با هماورد خود روبرو میشود: نقش بیشاپور که شاپور یکم (سوار بر اسب) را در حالی نشان میدهد که امپراتور والرین (ایستاده در سمت چپ) را دستگیر کرده و فیلیپ عرب تقاضای شفاعت میکند (زانو زده). زیر سم اسب شاپور اول بدن لگد کوب شده گوردیان سوم به زحمت دیده میشود.
کتیبههای شاپور میگویند: «… و قیصر دوباره دروغید، در ارمنستان گناه کرد و ما به شهر (=کشور) روم یورش کردیم و سپاه شصت هزار نفری رومیان را در» بیبالیش «-زدیم (نابود کردیم)..»
این شکست رومیان باعث به وجود آمدن شکافی عمیق در موقعیت رومیان در میانرودان شد که به سقوط دوباره انطاکیه به دست «ایرانیان تیرانداز» (Oracula Sibyllina XIII، ۸۹-۱۰۲) در ۲۵۶ میلادی فرجامید. در پیوند با این واقعه زوسیموس مینویسد: «ایرانیان اگر اینقدر غرق در جمع آوری غنایم نمیشدند میتوانستند کل آسیا را تسخیر کنند (Zosimus، I، ۲۷. ۲)». اما به احتمال زیاد هدف شاپور تنها استحکام مواضع امپراتوریاش بود و نه تلاش برای تصرف زمینهای رومیان و گسترش شاهنشاهی خود.
مورد دورا اروپو: «گازهای شیمیایی» یا استنشاق دود در فضای محدود تونل
یکی از مناطقی که در یورش شاپور به انطاکیه در سال ۲۵۶ میلادی به دست ایرانیان افتاد شهر دورا اروپو بود (البته تاریخ دقیق آن مورد توافق همه مورخین نیست). این منطقهای است که بارها بین شاهنشاهیهای اشکانی/ساسانی ایران و رومیان/بیزانسیها دست به دست میشود. این منطقه از جهاتی جالب توجه است، از جمله جزئیاتی در رابطه با شوالیههای زره پوش اشکانی و همچنین نقش مردی در لباس ایرانی کشف شده است که احتمال میرود زردشت باشد.
ساسانیان در مقایسه با پیشینیان اشکانی خود در محاصره کردن قلعهها و شهرها بسیار موفقتر عمل میکردند و خیلی زود ثابت کردند در هنر محاصره و قلعه گیری با رومیان برابری میکنند. ساسانیان از فنون متنوعی در محاصره و قلعه گیری بهره میبردند و حتی برخی از فنون رومیان را به کار میبردند از جمله منجنیق و برج قلعه گیر. تیراندازی شدید از سوی پیاده نظام فنی بود که از زمان آشوریان به کار میرفت. یکی از با ارزشترین یافتهها در دورا اروپو بقایای یک سرباز ساسانی است که اطلاعات ارزشمندی در رابطه با کلاه خود، زره و سایر ادوات پیاده نظامهای ساسانیان در آن دوران در اختیار ما میگذارد.
بقایای یک سرباز ساسانی در دورا اروپو (دانشگاه لستر)
بازسازی یک کلاه خود رومی بر پایه طراحیهای ساسانیان (Peterson، ۱۹۹۲). پس از شکستهای رومیان در برابر ساسانیان آنها برخی جنبههای تکنولوژی ساسانیان را اخذ کردند
یک فن که هم رومیان و هم ساسانیان در آن تبحر داشتند نقب زنی وضد نقب زنی بود. منظور از نقب زنی رخنه کردن به قلعه های دشمنان از طریق کندن زمین بود. مدافعان نیز معمولا ضد نقب می زدند و با حفاری های خود مهاجمان را غافلگیر می کردند که این کشمکش اغلب با مبارزه های تن به تن در یک فضای باریک همراه بود.
نقب زنی ساسانیان و ضد نقب زنی رومیان در عملیات دورا اروپو آن طور که پروفسور جیمز شرح میدهد.
اکنون پژوهش جدیدی در جریان است تا روشن کند در نقب زنی ساسانیان برای رخنه به دورا اروپو چه رخ داده است. پروفسور سایمون جیمز از دانشگاه لستر که یکی از پیشروترین کارشناسان و باستان شناسان دورا اروپو است یافته های خود در مورد یکی از ابزارهای به کار رفته توسط ساسانیان را ارائه کرد. وی معتقد است که این سربازان رومی نه با شمشیر و نیزه بلکه بر اثر تنفس یک گاز سمی کشته شده اند چون هیچ نشانی از زخم های مرگبار در این اجساد پیدا نشده است.
به نوشته روزنامه دیلی میل تفسیر سایمون جیمز از این واقعه که اواسط قرن سوم میلادی روی داده این است که: «سپاه ساسانی با حفر تونل قصد داشت دفاع این شهرک نظامی روم را در هم بشکند. در مقابل گروهی از سربازان رومی نیز با حفر تونل دیگری قصد داشتند به سپاه دشمن شبیخون بزنند. در یک مقطعی آنها با یکدیگر روبه رو شده و سربازان ساسانی با شعله ور ساختن فضای داخل تونل به رومی ها حمله کردند.» روزنامه دیلی میل از قول سایمون جمیز می نویسد: “سپاه ساسانیان از روش های مختلف و زیرکانه ای برای در هم شکستن دفاع شهرها استفاده می کرد و از جمله در شعله افکنی مهارت فراوان داشت. از قرار طی این نبرد سپاه ساسانی برای جلوگیری از پیشروی رومی ها در تونل، دامنه آتش را با ترکیب شیمیایی سولفور و بیتومن گسترش می دهد که باعث تولید گاز سمی و خطرناکی می شود. سربازان رومی داخل تونل به فاصله کوتاهی بی هوش شده و سپس بر اثر مسمومیت شیمیایی کشته می شوند”.
به نوشته دیلی میل: «سربازان ساسانی از طریق حفر تونل نتوانستند دفاع شهر دورائوروپوس را در هم بشکنند ولی شواهد تاریخی نشان می دهد که به هر شکل آنها در نهایت شهر را تصرف کرده و پس از نابودی رومی ها و آواره کردن ساکنانش این شهر برای همیشه فراموش شد.» به گفته سایمون جمیز هر چند اسنادی وجود دارد حاکی از به کارگیری دود و گازهای سمی در تونل ها توسط سربازان یونانی علیه رومیان است اما این مورد مربوط به سپاه ساسانی تا کنون قدیمی ترین نمونه از به کارگیری مواد شیمیایی در جنگ است.
دیدگاه قابل توجه دیگر از سوی دکتر مازیار اشرفیان بناب در خبرگزاری ها انعکاس یافت. ” دکتر مازیار اشرفیان بناب که استاد انسان شناسی زیستی و ژنتیکی در دانشگاه پرسموت بریتانیا است در گفتگو با بی بی سی ادعای مطرح شده در گزارش آقای سایمور را رد کرد و بر نا کار آمدی گاز مورد اشاره در این گزارش در کشتن انسان ها تاکید کرد.آقای اشرفیان بناب گفت اجساد این کشته شده ها احتمالا از سوی خود رومیان در پی درگیری با سربازان ایرانی و برای بستن راه نفوذ آنان در تونل حفر شده به کار گرفته شده است. بنا به گفته آقای اشرفیان بناب قرینه این امر آن است که سربازان شاپور اول از طریق تونل دیگری که به اندازه عبور همزمان چهار سرباز ساسانی وسعت داشته است موفق به نفوذ در شهر و فتح آن شده اند”
محاصره دورا اروپو یک موضوع مطالعاتی است که برای دهه ها مورد بحث قرار خواهد گرفت. عده کمی از دانشمندان بر این باور خواهند بود که موفقت شاپور یکم به یمن استفاده از “سلاح های شیمیایی” بوده است. در حقیقت علت اصلی شکست رومیان اسواران ساسانی بود که سواره نظام های زبده ای بودند که تعدادی از بدترین شکست ها را برای روم رقم زدند.
نبرد نهایی با امپراتور والرین
امپراتور والرین (حکومت: ۲۶۰-۲۵۳ م) در ۲۵۳ میلادی به تخت نشست و خیلی زود برای سومین بار ارتش رومیان را سازماندهی کرد تا شکستشان در برابر ساسانیان را جبران کنند. رومی ها می خواستند شاپور، ارتش ساسانیان و مردم ایران را از بین ببرند.
والرین به سرعت در ۲۵۶ میلادی انطاکیه را از سربازان ساسانی خالی کرد و برای جشن گرفتن این پیروزی اولیه خود سکه های “پیروزی” ضرب کرد. خیلی زود ثابت شد که این جشن خیلی زودهنگام و نا بجا بود چرا که والرین تنها با سربازان درجه دوم پادگان ساسانیان مقابله کرده بود. او هنوز باید با سوارکاران زبده شاپور روبرو می شد. شاپور در حقیقت سواره نظام و ارتش اصلی خویش را حفظ کرده بود. او سپس در کرهه (حران) و ادسا مستقر شد. والرین بدون این که جانب احتیاط را رعایت کند نیروی پیاده نظام خود را نزدیک ادسا-حران مستقر کرد که یک منطقه مسطح و ایده آل برای عملیات سواره نظام بود. این همان منطقه ای بود که بیش از دویست سال پیش سربازان کراسوس به دست سواره نظام اشکانیان نابود شده بودند.
در واقع تاریخ خود را تکرار کرد: اسواران با شدت تمام رومیان را در هم شکستند (Festus, Brevarium, 23, p.64, 8-13) و هفتاد هزار سرباز از جمله سناتورها و افسران گارد محافظ امپراتور در سال ۲۶۰ میلادی به اسارت گرفته شدند. شاپور در سنگ نبشته خود خبر از طیف وسیعی از زندانیان اروپایی می دهد از جمله: ” والریانوس قیصر به پذیره ما آمد و با او بود از سرزمین ژرمانیا، از سرزمین ریشیا، از سرزمین نیرکوس، از سرزمین داکیا، از سرزمین پندانیا، از سرزمین میسیا، از سرزمین آستاریا، از سرزمین اسپانیا، از سرزمین افریقا، از سرزمین تراکیا، از سرزمین بوتنیا، از سرزمین آسیا، از سرزمین پامپیا، از سرزمین آسوریا، از سرزمین لوکونیا، از سرزمین گلاتینا، از سرزمین لوکیا، از سرزمین کیلیکیه، از سرزمین کاپادوکیه، از سرزمین فریگیا، از سرزمین سوریه، از سرزمین فنیقیه، از سرزمین یهودیا، از سرزمین ارابیا، از سرزمین مورن، از سرزمین ژرمانیا، از سرزمین روتاس، از سرزمین اسنیوس و از سرزمین میانرودان، سپاهی هفتاد هزارنفر.و در آن سوی حرّان و الرّها حمله بزرگی بر والریانوس قیصر بود(=شد) “.
ضربه ای که شاپور بر ارتش روم وارد کرد حقیقتا کمر شکن بود. یک سوم ارتش حرفه ای روم (از جمله افسران) که حدود ۱۵۰۰۰۰ نفر می شدند به سادگی نابود شدند (برای دیدن محاسبات کتاب “اسوارن ساسانی” تالیف دکتر کاوه فرخ و برگردان یوسف امیری را ببینید).
امپراتور والرین و سناتور رومی خود را به شاپور اول (سوار بر اسب) تسلیم میکنند. افسران سواره نظام ساسانی آنها را مشایعت میکنند (کتاب اسوارن ساسانی).
بیشترین ضربه روانی برای رومیها اسیر شدن خود امپراتور والرین و ارابه تشریفات وی بود که این موضوع در سنگ برجستههای شاپور در کعبه زردشت، نقش رستم و بیشاپور جشن گرفته شده است «والریانوس قیصر را، خودم، با دستهای خویش دستگیر کردم و سایر حاکمان، سناتوران، و فرماندهانی که در سر (=رأس) آن سپاه بود، همه را دستگیر کردم و به پارس هدایت کردم». در تاریخ روم او تنها امپراتوری است که به اسارت گرفته شد. «شکست و اسارت والرین از جمله تحقیرآمیزترین شکستهای نظامی تاریخ روم است (Ferrill، ۱۹۸۸